کد مطلب:173199 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

مناظره حسین بن روح
احتجاجی از حسین بن روح رحمه الله یكی از نواب چهارگانه حضرت حجت بن الحسن العسكری عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا له الفداء نقل شده كه در تأیید این بحث مفید است:


محمد بن ابراهیم می گوید: با گروهی خدمت ابی القاسم حسین بن روح بودم. مردی برخاست و گفت: سؤالی دارم.

حسین بن روح گفت: بپرس.

آن مرد پرسید: آیا حسین بن علی، ولی خداست؟

حسین بن روح گفت: آری.

مرد پرسید: آیا قاتل او دشمن خداست؟

حسین بن روح گفت: آری.

مرد پرسید: آیا رواست كه خداوند دشمن خود را بر دوستش مسلط كند؟

حسین بن روح گفت: ای مرد آن چه می گویم خوب دریاب.

بدان كه خداوند با بندگانش رو در رو و مستقیم سخن نگفته است؛ لكن فرستادگانی را برای آن ها فرستاده كه از جنس آن ها و بشری همانند دیگر مردمان هستند.

اگر رسولانی مبعوث می كرد كه از جنس آن ها نبودند، از آن ها می گریختند و كلام آن ها را نمی پذیرفتند و چون رسولانی فرستاد كه از جنس آن ها بودند، غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند، به آن ها گفتند: شما نیز مانند ما بشر هستید و سخن شما را نمی پذیریم، مگر این كه چیزی برای ما بیاورید كه افرادی مانند ما از آن عاجز باشند تا ما دریابیم كه شما برگزیدگانی هستید كه جز شما كسی قادر بر انجام دادن آن نیست؛ پس خداوند معجزات و كراماتی برای آن ها قرار داد به گونه ای كه مردم دیگر، از انجام دادن آن ها عاجز بودند.

چون معجزات از آن ها ظاهر شد و دیگر مردم از آوردن آن عاجز بودند، خداوند از باب لطف بر بندگان و حكمت بالغه خویش، انبیا را با داشتن چنین معجزاتی این گونه قرار داد كه گاهی پیروز و گاهی شكست خورده باشند. گاهی مسلط شوند و گاهی زیر سلطه قرار گیرند.

اگر خداوند در همه حالات آن ها را پیروز و مسلط قرار می داد و آن ها را مبتلا و امتحان نمی كرد، مردم آن ها را به خدایی می گرفتند!

چون، مردم تحمل آنان را بر بلا و سختی ها و مشكلات شناختند و دیدند كه در حال محنت و سختی صابر، و در حال عافیت و غلبه بر دشمن شاكر، و در همه حالات، فروتن و غیر سركش هستند، هر آینه بندگان خدا دانستند كه آن ها را نیز خدایی است كه آن ها را آفریده و زندگی آن ها را تدبیر نموده است، پس خدای او را عبادت، و رسول او را اطاعت كنند.

این ها حجت و دلیل خداوند بر كسانی هستند كه آن ها را از حد بندگی خدا خارج ساخته، مدعی ربوبیت برای آن ها باشد، و یا با آن ها دشمنی ورزند و مخالفت كنند، و یا آن چه را آورده اند انكار نمایند:

لیهلك من هلك عن بینة و یحیی من حی عن بینة؛ تا هلاكت و زندگی جاوید، هر دو از روی


حجت و دلیل باشد.

محمد بن ابراهیم گوید: فردا سراغ شیخ رفتم در حالی كه با خود می اندیشیدم كه آیا آن چه شیخ در مجلس دیروز گفت: گفته خود اوست. همین كه در مجلس نشستم، حسین بن روح آغاز به سخن كرد و گفت:

ای محمد بن ابراهیم! اگر مرا از آسمان فرواندازند و مرغان مرا بربایند و یا مرا از مكانی بلند به زیر اندازند، برای من محبوب تر از آن است كه به رأی و نظر خود درباره دین سخن بگویم؛ بلكه این سخن از منبع وحی، و از امام علیه السلام شنیده شده است. [1] .


[1] احتجاج، طبرسي رحمه الله، ج 2، ص 285؛ علل الشرايع، صدوق رحمه الله، ج 1، ص 230؛ كمال الدين، صدوق رحمه الله، ج 2: ص 184؛ كتاب الغيبه، طوسي رحمه الله، ص 197؛ بحارالانوار، مجلسي رحمه الله، ج 44، ص 372.